وبگردی امروز!

ساخت وبلاگ
یکی تو زندگیمه که تموم دنیام بود... مثل چشمام بهش اعتماد داشتم و با خودم میگفتم این همونیه که تا همیشه قراره بمونه پیشم...ولی دیگه بهش اعتباری نیست ... به قول خودش آدم اولش آتیشش تندِ...زمان لازم بود تا بفهمم دنیامون با هم فرق داره و اون فقط بهم عادت کرده بود ؛ درواقع من یه عادت بودم روی موبایلش...دیگه نمیتونم بهش اعتماد کنم.دیگه نمی‌خواد منو بفهمه. من میدونم.اما هنوز بخاطرش خیلی کارا میکنم با اینکه میدونم امیدی به موندنش نیست....۲۵م قراره برم پیشش ؛ کلی دلم براش تنگ شده ولی دلم شکستس... چه حال بدی دارم...بلیط هواپیما گرفتم و برای اولین بار قرارِ هواپیما سوار بشم.تموم این مدت کلی گشتم تا هدیه ای برای خودش و مادرمهربونش و آبجیش بگیرم... بخاطر تموم عشقی که مادرش داره و بخاطر تموم خاطرات خوبی که با هم داشتیم ؛ میرم که ببینمش.یه نیم ست نقره طرح دونه های برف براش گرفتم چون مثل خودم زاده ی فصل سرما و ماه دیِ...نمی‌دونم. شاید آخرین دیدارمون باشه...شاید دیگه نبینمش...میدونم نبودنم براش خیلی زود عادی میشه.خستم غریبه...فقط امیدوارم هیچوقت هوای من به سرش نزنه...بار اول گفتم بچه بودم ؛ بچگی‌ کردم و دلم خام شد.این دفعه که با این همه تجربه هم عقلم دخیل بود و هم دلم ...راستش دیگه باید باور کنم که به هیچ کجا تعلق ندارم و کاملا تنها هستم...تو این زمونه صداقت و وفا دیگه خریدار نداره...چقد صادقانه دوسش داشتم ؛ با اینکه کیلومترها دوریم هنوزم چشام کسیو جز اون نمی بینه ؛ بعد اون هم کلی زمان لازمه تا ...چی بگم..باید پشت دستمو داغ بذارم که همه ی آدما رفتنین... که دیگه به هیشکی اعتماد نکنم. وبگردی امروز!...
ما را در سایت وبگردی امروز! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asheghane-76 بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 6:59